به معنای واقعی villain!

ساخت وبلاگ

villain= رذل- بدذات- پست

این 3 تا کلمه برای توصیف دقیق کسی هست که من مدت چند ماهی رو مجبور بودم باهاش کار کنم و با اینکه میدونستم بخاطر زندگی تو اون شهرستان مزخرف، خودش هم رسما آدم مزخرفی بوده و هست ولی خب همین که علنا به روی خودمون نمیاوردیم که میزان تنفرمون چقدره، بازم قابل قبول بود.... بخاطر وجدان کاری و هدفی که داشتم از اول و وجود شخص بزرگی که برای من الگوی کاملی از شرافت بود، سعی کردم تا جایی که در توانم هست کارها رو به نحو احسن انجام بدم و جای اما و اگر نذارم و به کسی هم اجازه ندم که بخواد ایراد بیخود بگیره.... تا اینکه بالاخره زهر خودش رو ریخت! سعی کرد جلوی بقیه با زیر سوال بردن من و بلند کردن صداش و نشون دادن عصبانیت اغراق شده اش، من رو بترسونه و کاری کنه بخاطر کار نکرده ازش عذرخواهی کنم! ولی فکرش رو هم نمی کرد که من با خودش هم برخوردی رو داشته باشم که مدتی قبل با اون 2 تا مزخرف تر از خودش داشتم!! با اعتماد به نفسی که هیچ وقت تو خودم سراغ نداشتم و صدایی که از ترس و عصبانیت می لرزید و زبونی که توی دهنم خشک شده بود و عرقی که به دستام نشسته بود، برای دفاع از ایراد به ناحق و تهمت دروغی و عزت نفسی که میخواست پایمال کنه، هر چی تونستم بهش گفتم؛ انقدری گفتم که بعدش شرمنده خودم نباشم، شرمنده خدشه دار شدن غرور و حرمت انسانی ام نباشم، شرمنده وجدان کاری ام نباشم....دفاع کردم از زن بودنم، از حق صحبت کردنم، از حق تصمیم گرفتن ام، از حق آزادگی ام...

فارغ از هر اتفاقی که در روزهای بعئی بیوفته و زندگی شخصی، کاری و تحصیلی ام رو تحت تاثیر قرار بده، باید به اون دار و دسته بی سر وته میفهموندم من کی ام، که دیگه حقی ندارن هر چی خواستن بگن و منم بخاطر روابط سازمانی بگم چشم! من باید از خودم دفاع می کردم، از انسانیت ام.

من یک انسانم. من یک زن هستم.

اوج بگیر تو آسمون سیاه شب......
ما را در سایت اوج بگیر تو آسمون سیاه شب... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alveol بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 1:52