باز هم زائرت نیستم از دور سلام...

ساخت وبلاگ
چند دقیقه پیش بود که دختر کوچولوی4ساله مون نشست کنارم و گفت میخوام عکس  بذارم(بعد  دستش رو گذاشت روی یک عکس ضریح با عبارت  مولای یا مولای ،گذاشتم پروفایلم.)

بعدش گفت:میم دعا کن بریم مشهد.دعا کردم.دستامون رو کشیدیم رو صورتمون

واسش توضیح دادم که امشب باید واسه چیزایی که خدا بهمون داده شکر کنیم.بگیم خدایا از این که پدر و مامانی هستن ممنون،خدایا شکر که مامان و بابا مریض نیستن،ممنون که مادربزرگ امشب پیشمون بود،دستت درد نکنه!که اون پرنده با نی نی اش خونه ما خوابیدن♥

تسبیح گرفت دستش،چادر انداخت سرش،شروع کرد به نماز خوندن♥

#من مطمئنم که دعا کردن تو این سن خیلی واسه خدا ارزش داره.

#کاش حسرت به دل نمونم که یکی از شبهای قدر عمرم رو مهمونت باشم شاه خراسان 

#یه فرشته با موهای طلایی بیرون زده از چادر سفید دیدن داره.

#خدایا هر کی به هر چی صلاحشه برسه،منم هر چی خودت صلاح دونستی.یادم بده راضی باشم به رضای تو♥

#اللهم عجل لولیک الفرج

#شادی روح همه گذشتگان .سلامتی همه مریض ها: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

اوج بگیر تو آسمون سیاه شب......
ما را در سایت اوج بگیر تو آسمون سیاه شب... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alveol بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 1:59