خیلی روزا گذشت...

ساخت وبلاگ
1.اینکه چه اتفاقی افتاده تا محمدحسین مهدویان تو صفحه شخصی اش پست گذاشته و  اعلام نارضایتی کرده از پخش فیلم104دقیقه ایش جای صحبت داره که قطعا من و بقبه درجریان اون اتفاقات نیستیم و نمیتونیم نظر درست بدیم.

2.این هم که چه ماجرایی پیش اومده تا یک مجری و بک بازیگر در یک برنامه شروع به حمله رسانه ای علیه شغل همدیگه بکنند و مردم کمی تا قسمتی از همه جا بی خبر نظاره گر این صحبت ها(بخوانبد دعوای زرگری) باشند هم دقیقا به من یکی مربوط نیست.در همین حد طی چندسال فعالیت هرکدوم فهمیدم که اونقدرایی هم که فکر میکنن در سطح بالای حرفه خودشون نیستند.فقط نمیفهمم چرا بعد  از برنامه بلافاصله تو پیج خودشون پست هایی در باب ما خیلی خوبیم و ما خیلی دوستیم  و ما خیلی احترام همو نگه میداریم و و ما و ما و ما میاد!

3.اما این یکی واقعا به من مربوطه:آیا چرا باید در شهر پرحمعیتی در مرکز شهر درست در اوج برگشت مردم به خونه هاشون کارناوال شادی بچه ها راه بیوفته؟دل بچه ها خوش و بزرگترا خون،تو گرما و ترافیک و بوق و بوق و بوق.

4.برداشتن تو جلسه اتاق بازرگانی واسه پذیرایی بیسکوئیت آلمانی!دادن ،دم اون آدمی که جلوی وزیر اعتراض کرده و گفته چرا به اشتغال جوانان و فرصت های شغلی توجه نمیشه  گرم.منم متاسف شدم واسه این اتفاق،مگه تولید داخلی خودمون چشه؟چرا مرغ همسایه غازه؟اصلا این سلقه طلایی خودمون چی ازون آلمانیا کم داره؟اتفاقا از همین بیسکوئیت میدادین مسئولان میخوردن همچین دستگاه گوارش و تنفسی شون خشک میشد عین زاینده رود که بیا و ببین.

#انقدر که امروز تو4باغ عمو و خاله از بین شمشادها بیرون میومد خود شمشادها اونقدر نبود!ینی هر طرف که سر میچرخوندی یه خاله و عمو میدبیدی که چندتا فسقلی!دور خودشون جمع کرده و شعر میخوندن.به تنهایی آمار بازی و شادی بچه ها چند رتبه ای همین امروز در رده کشوری جا به جا شد.

#البته که مورد سوم اصلا در مخالفت با شادی بچه های شهرم نیست.ایشالا لب همه بچه ها خندون باشه.

+ نوشته شده در  یکشنبه یازدهم تیر ۱۳۹۶ساعت 21:56  توسط دختر آدم  | 
اوج بگیر تو آسمون سیاه شب......
ما را در سایت اوج بگیر تو آسمون سیاه شب... دنبال می کنید

برچسب : خیلی,روزا,گذشت, نویسنده : alveol بازدید : 97 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 4:52