نانا

ساخت وبلاگ

امروز یه مهمون سرزده اومد که قراره دو روزی اینجا بمونه ، اسمش نانا هست و یه سری کلمات رو هر چند دقیقه ای همراه با سوت زدن، ادا میکنه.

سنبل مریض شده و هنوز خوب نشده و ما نگرانیم، کلا این ویروس موذی چند هفته ای هست ما رو درگیر کرده و منو هم ناچارا روانه دکتر کرد تا بعد از یه هفته دست و پا زدن، بالاخره به زور دگزا و آزیترو یه کم بدنم به روال قبلی برگرده، بخصوص سرفه های زیاد که خواب شب رو ازم گرفته بود.

دیروز عصر رو گذاشتم برای کارایی که این هفته نرسیده بودم انجام بدم، خلاصه که فوری فوتی به کارا رسیدیم، ولی نمیدونم این ساعت چرا ماجراش اینجوری شد، دیشب که رفتم تحویل بگیرم نبود! و بعد از چند ساعت زنگ زدن گفتن ساعتت اومده و بیا بگیر!! حالا اینکه یه ساعت نو که از همون فروشگاه خریده شده و به هفته نکشیده خراب شده و به قول خودشون فقط تعویض فلان قطعه ساده لازمه که همین الان انجام میدن و ایناااااا چرا هنوز به دستم نرسیده، جای سوال داره اونم واسه منی که قبل خرید کلی تحقیق و سوال برند و قیمت و ... میکنم.

این هفته هم مجدد میرم آزمون و امیدوارم آخرین بار باشه چون تقریبا پول یه ماه کامل رو به خودش اختصاص داده اونم بدون نتیجه!

باید یه چکاپ برم. خیلی وقته جسمی و روحی اصلا حواسم به خودم نبوده.

این درس و دانشگاه چه اثرات فرسایشی طولانی مدتی برای جوان ایرانی داره، میدونم فردا هم تعطیله اما استرس گرفتم که چرا بیکارم، ینی قشنگ عادت کردم یه روز تعطیل هم که دارم باید یا مقاله و پروپوزال بنویسم و ویرایش کنم یا رخت و لباس بشورم و اتو کنم...همینقدر مزخرف!

حالا به جبران چند وقت کم شدن مطالعه خونم، دارم تند تند کتابای کتابخونه رو میارم و میخونم، هی با خودم تا آخر سال رو مرور میکنم که چقدررر برنامه داشتم که انجام ندادم و البته 90% به یمن عدم امکانات مخصوصا اقتصادی بوده و قلوپ قلوپ آه و حسرت قورت میدم:/

چون آقای بهنام صفوی مثه اغلب اوقات یادم اومد و آهنگاش حین نوشتن این متن پخش شد ونور به قبرش بباره:

از بس تو خوبی می خوام●♪♫

می خوام باشی توو کلِ رؤیاهام●♪♫
تا جون بگیرم؛ با تو…●♪♫
باشی امیدِ فرداهام●♪♫

اوج بگیر تو آسمون سیاه شب......
ما را در سایت اوج بگیر تو آسمون سیاه شب... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alveol بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 12:59